محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

محمد طاها خوشبوترین گل دنیا

بدون عنوان

پسر گلم بالاخره مامان به خواسته اش رسید و غذا دادن رو به تو شروع کرد البته باید بگم که تو ذائقه ی خاصی داری ,برات فرنی درست کردم ولی خوشت نیومد فکر کنم به غذاهای شیرین علاقه نداری ,وروجک مامان این روزا خیلی شیرین شدی نمیدونم چطوری باید چند روز دیگه تو رو تنها بذارم و برم سرکار ,تازگی ها یه کم شیطون تر شدی و دوست داری به همه چیز دست بزنی حتی وقتی بغلت میکنم خودت رو آویزون میکنی تا چیزای اطراف رو بگیری ,الان که دارم مطلب مینویسم کنارم آروم دراز کشیدی و منو نگاه میکنی انگار میدونی دارم در مورد تو مینویسم الهی مامان فدات بشه یه کم منو نگاه کردی و خوابیدی  
24 ارديبهشت 1392

عکسای خوشگل پسرم که با باباش بود رو ببینید و حتما نظر بدید

سلام به همه: بلاخره بابا مهدی هم وقت کرد و تو وقت استراحتش به وبلاگت بیاد و عکسای رو فلش شو تو وبلاگت بزنه پسر گلم دلم خیلی برات تنگ شده ایشالا زودتر میامو بغلت میکنم اما از همه چی مهمتر عکسای نازته که عمه ها و عمو و دایی و .............. همه منتظرش هستن از کنار سفره هفت سین شروع میکنم اینم عکس محمد طاها با دختر عمه یلدا جون   ...
6 ارديبهشت 1392

از آغاز سال 92 تا کنون

سلام به همه ی دوستان گل نی نی وبلاگی ما بعد از روزها اومدیم با کلی خاطرات رنگارنگ که به دلیل کمبود وقت و خستگی مجبوریم خلاصه بنویسیم پسمل گلم امسال به لطف بودن تو یه هفت سین و نوروز قشنگ داشتیم ,بعد از سال تحویل با همدیگه رفتیم عید دیدنی خونه ی مادر بزرگ ها ,روزای بعد هم به همه ی اقوام و دوستان سر زدیم کلی هم عیدی بهت دادن دست همگی درد نکنه,به لطف خدا امسال تا این لحظه سالی پر از گردش و تفریح و برکت برامون بوده جاهای قشنگی رفتیم ,از خاطرات نوروز بگذریم بعد از تعطیلات چون بابا مهدی دوباره میخواست برگرده بوشهر تصمیم گرفتیم با خاله مریم اینا بریم قم خونه ی اونا آخه مرخصی مامان یه ماه دیگه تموم میشه و میخواد از این روزای آخر نهایت استفاده ...
6 ارديبهشت 1392
1